جانیوز

جانیوز

معرفی فعالت های فرهنگی -هنری ومجازی محمودجانقربانی
جانیوز

جانیوز

معرفی فعالت های فرهنگی -هنری ومجازی محمودجانقربانی

داغ مادر


تقدیم به مادرم که در ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲  بعداز ۶۲ سال سختی و مشقت دست  از زندگی کشید 



تازه از راه رسیده ،کنار در می ایستد شال و بارانی اش را روی چوب لباسی می اندازد،از پنجره نیمه باز  نگاهی به بیرون انداخت هنوز باران می باردکنار بخاری می نشیندکمی آنطرف تر روی  قالیچه رنگی نشسته بدون آنکه متوجه شود نگاهی به صورت اش انداخت هیچ تغییری نکرده مانند همیشه اخمی وسط پیشانی اش بودبا تنی خمیده و دستانی چروکیده و چشمانی کم سوهمیشه دل اش می خواست بپرد توی بغل اش وپیشانی و دست های چین و چروک خرده اش را ببوسد روسری بلند و مشکی  اش روی چوب لباسی کنار پنجره آویزان است تنها  زمانی که در حال خرد کردن قند ها بود  روسری  را سر  نمی کرد که مبادا خاک قند روی آن بنشیند، آرام  به سمتش رفت  نسیمی که از پنجره نیمه باز می آمد روسری را تکان داد و روی صورت اش انداخت روسری را  کنار زد نگاهش به نگاه مادر گره خورد  انگار می خواست چیزی بگوید و نمی توانست  بی آنکه حرفی بزند  فقط نگاهش کرد ناگهان صدای قران از مناره های مسجد بلند شد نگاهش را چرخاند خانه همانگونه سوت و کور بود هنوز به این وضعیت عادت نکرده  روی زمین زانو زد  قاب عکس مادر  روی طاقچه  درست روبرویش بود همان روسری همان نگاه با صدای اذان بغض فروخورده اش سرباز کرد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.