دولت خدمت گذار یا دولت منت گذار؟!

یک روز گرم وبهاری در 20 فروردین 88 از منزل به سمت میدان انقلاب به مقصد میدان پاستور دفتر نهاد ریاست جمهوری یا به قول وگفته پیرمرد داخل اتوبوس کاخ احمدی نژاددر حال حرکت هستیم به میدان پاستور

می رسیم از اتوبوس پیاده وبه جمعیتی می پیوندم که معلوم است به سمت نهاد میروند در کنار پارک کوچکی در همان نزدیکی مردی روی یک صندلی کوچک نشسته وبرگه های سفید A4 دردست دارد واز مسیر حرکت مردم که به سوی او می آیند می فهمد که به سمت نهاد ریاست جمهوری می روند تا مشکلات خود را بازگو کنند نزدیکتر که می شوند مرد می گوید : حاضر است با 1500 تومان نامه ای برای آنها بنویسد ، با خود می گویم این آقای احمدی نژاد بابهای جدیدی از شغل برای برخی سودجویان باز کرده آنطرف ترنیز مردی پاکت نامه می فروشد پیرمردی شکسته به مرد نامه نویس نزدیک می شود و از صحبت های پیر مرد معلوم است مشکلی دارد و مرد نامه نویس هم به روی کاغذ می آورد پیر مرد نامه راگرفته و با هزار امید به راهش ادامه می دهد پس از پرس وجو داخل نهاد می رود نامه را به شخصی که جلوی دفتر نشسته می دهد فرد پشت میز نامه را مانند دیگر نامه ها  خوانده و به پیر مرد می گوید که خط قرمز را دنبال کند پیر مرد خط قرمز را دنبال و وارد اطاقی دیگر در حیاط می شود مردی داخل اطاق پشت میز نشسته او نیز نامه را می خواند و می گوید پدر جان باید بروی استانداری و این را به همه می گوید . من هم این مراحل را طی می کنم و بعد از یکی دو هفته به استانداری می روم جمعیت کثیری که قبلا آنها را در نهاد دیده ام می بینم پیر مرد باز هم شکسته و ناامید در گوشه ای نشسته نامه اش را پس از مدتی گرفته خوانده وشماره می کنند ومی گویند با شما تماس می گیریم پیر مرد ودیگران با زهم با چهرای شاد از استانداری مانند لحظه ای که از نهاد بیرون آمدند بیرون می روند به امید باز شدن نهائی گره مشکل خود بعضی از آنها نزدیک دو الی سه سال است که با این مشکل روبرو و کم کم به این مسئله عادت کرده اند و چیزی که آنها را آزار می دهد دل گرمی های بیهوده مسئولین است  اینکه در رسانه های تصویری و غیره چیزی دیگر نوشته یا گفته می شود مانند تحویل فوری زمین های 99 ساله به محرومان _ یا رانه ها _ سهام عدالت و.....

حال شما بگوئید:

دولت خدمت گذار ؟

یا

یا دولت منت گذار ؟