چه مکانی است این شهر که همه مردم آن ،
بی تفاوت به همند
گوئی عادت شده اینجا این رسم
دختری گوشه شهر می فروشد همه آرزوهایش را دریک گل
پسری آن سوتر زیر باران نگاه مردم ، می کشد وزن همه آنچه ندارد هارا
ودر این وانفسا نیم نگاهی به کتاب درسی خود دارند و
نیم گاهی به مسیر گذر آدم ها
واماآدم ها ........
باز شب از راه رسید ودوباره فردا ......