جانیوز

جانیوز

معرفی فعالت های فرهنگی -هنری ومجازی محمودجانقربانی
جانیوز

جانیوز

معرفی فعالت های فرهنگی -هنری ومجازی محمودجانقربانی

سهم آتش



مرد کماندار دستش را در سبد تیرها برد گوئی میلی به این سفر نداشت خودش را کنار کشید تیر دیگر گفت:
اگر تو هم نروی دیگری را انتخاب خواهد کرد به حالت التماس به پای کماندار افتاد تا آخرین بخت خودش را امتحان کند مرد خم شد ،با تشر او برداشت و در کمان گذاشت نگاهی پر از غضب به پدر و پسر انداخت و بی درنگ کمان را کشید لحظه ی پرتاب، تیر در گوش کمان چیزی خواند چند لحظه ای بعد از رها شدن مرد لبخندی از سر رضایت زد ،ناگهان عرش به لرزه افتاد و صدای ناله ای برخواست ، آسمان رنگ خون گرفت کمان از شرمندگی سر فرو آورد هنگام حمله ی به خیمه ها ، کمان در دست حرمله بود که دوباره تیر سه شعبه را این بار در حال سوختن در میان آتش دید ناگهان حرف آخر تیر در گوشش طنین انداخت

اگر به هدف خوردم دوست دارم قبل از آنکه خبر طفل به مادرش برسد سهم آتش شوم