جانیوز

جانیوز

معرفی فعالت های فرهنگی -هنری ومجازی محمودجانقربانی
جانیوز

جانیوز

معرفی فعالت های فرهنگی -هنری ومجازی محمودجانقربانی

داستانک تعبیر طوفان

تعبیرطوفان

 

غبار همه جا را فرا گرفته بود شترها آماده حرکت شدند به همه کمک کرد تا سوار شوند دوباره به عقب برگشت همانطور که درحرکت بود زنان وکوکان را از برابر نگاهش گذراند تا مطمئن شود کسی            جا نمانده،پا دررکاب و دستی بر ناقه نهاد،سرش را به عقب قافله چرخاند و به نقطه ای خیره مانده سکوت  همه جا را فراگرفت اندوهی درنگاهش نهفته او را تنها زمانی که تعبیر خوابش را شنید اینگونه پریشان دیده بود یکباره پا بر زمین گذاشت  و سراسیمه و مضطرب، چند قدمی به عقب برگشت ،گوئی چشم انتظار کسی است شاید زمانی را به یاد می آورد که همیشه وهمه جا در کنارش بودند این مصیبت ها تعبیر همان طوفانی است که در کودکی در خواب دیده بود چشم های نگران حاضر به او دوخته شده  وقت حرکت است ولحظه ی تلخ جدایی نگاهی به کاروان اسراء انداخت  این تازه اول راهی که خدا وعده داده بود بلند شد چیزی را زیر لب زمرمه می کرد با آرامشى به وسعت یک اقیانوس و قامتی استوار سوار بر ناقه شد کاروان آماده حرکت شد دشمن با دیدن صبرزینب (س) لرزه بر اندامش افتاد بود                                 .

 

طوفان به سادگی که رهایت نمی‌کند

یک مرد از بلا که شکایت نمی‌کند